نشر این خبر با ذکر منبع: www.sarzaminjavid.com شایسته است
زنان در چرخه مدیریت بحران
کتایون جهانگیری
دانشیار پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی
در چرخه مديريت بحران و بلايا، مراحل متعددي وجود دارد كه در سه گروه كلي مرحله قبل، هنگام (پاسخگويي) و پس از بحران طبقهبندي ميشوند. اولين گام در مرحله قبل از وقوع بحران، انجام تحليل خطرپذيري است.
ريسك يا خطرپذيري درواقع يك مفهوم آماري است كه به احتمال وقوع خسارات مورد انتظاري همچون مرگ، مصدوميت، از دست رفتن اموال و سرمايه که توسط مخاطراتي همچون زلزله، سيل، آتشسوزي، جنگ و مانند آن ايجاد ميشود، گفته ميشود.
آسيبپذيري- بهعنوان یکی از اجزای خطرپذيري - به مجموعه عواملي اطلاق ميشود كه سبب ميگردد تا يك جامعه در مواجهه با بلاياي طبيعي يا بحرانهاي انسان ساخت و كمپلكس دچار آسيب شود (٤). براساس اين تعريف، بعضي از افراد جامعه در برابر رخداد اين وقايع متحمل آسيبها و خسارات بيشتري ميشوند كه به اين گروه، جمعيت آسيبپذير گفته ميشود. پژوهشهاي انجام شده و تجارب حاصل از وقوع بلايا و بحرانها نشان داده است كه زنان در زمره جمعيت آسيبپذير به شمار ميآيند. ويژگيهاي فيزيكي، فيزيولوژيك و نقشهايي كه زنان در خانواده و جامعه ايفا ميكنند موجب ميشود تا در شرایط رخداد بلایا، زنان تجارب متفاوتي را در مقايسه با مردان كسب کنند.
شرايط اجتماعي حاكم بر جوامع به ويژه جوامع سنتي كه در آن گرايشهاي مردسالارانه وجود دارد، سبب ميشود زنان به عنوان گروهي وابسته كه توان مراقبت از خود و ديگران را ندارند، معرفي شوند. بيسوادي يا كمسوادي زنان همراه با قائلشدن نقشهاي انفعالي در خانواده و اجتماع به اين تفكرات دامن ميزند. گرچه خوشبختانه در دهههای اخیر این الگو در حال تغییر است ولی بههرحال جامعه ایران بهعنوان جامعهای درحال گذار هنوز درحال طیکردن این مسیر پرفرازونشیب است.
پاز سوي ديگر زنان در بيشتر جوامع مسئوليت حفظ و نگهداري از كودكان رابرعهده دارند و اين مسأله نيز يكي از مسائلي است كه آسيبپذيري بيشتر آنها را موجب ميشود.
اعمال خشونت مبتني بر جنسيت بهعنوان يكي از حربههاي نظامي در منازعات قومي، نژادي، قبيلهاي و مذهبي يكي ديگر از مواردي است كه سبب ميشود تا زنان در بحرانها آسيبهاي بيشتري را تحمل کنند.
در مجموع ميتوان گفت كه علل بسياري سبب ميشوند تا زنان به دنبال وقوع بلايا و رخداد بحرانها آسيبهاي بيشتري را تجربه كنند كه درجات اين آسيب برحسب ويژگيهاي فردي، فرهنگي و اجتماعي زنان متفاوت است. وابستگي مالي به اعضاي ذكور خانوار همراه با بيسوادي يا كمسوادي زنان، همراه با قائلشدن نقشهاي انفعالي در خانواده و اجتماع بهويژه در مناطق روستايي و در شهرهاي كوچك و داراي بافت سنتي، اين آسيبپذيري را تشديد ميكند. از سوي ديگر شرايط فيزيولوژيكی زنان همچون بارداري، شيردهي و سرپرستي كودكان خردسال و نيازهاي خاص آنان در اين دوران، آنها را در گروه آسيبپذير جامعه قرار ميدهد. حضور كمرنگ زنان در سازمانهاي دولتي مسئول كه جمع كثيري از مديران، به ويژه در بحث مديريت بحران در زمره مردان هستند، خود به ناديده گرفتهشدن يا در اولويت قرار نگرفتن نيازهاي اين خيل عظيم آسيبپذير، دامن زده است.
از نگاهی ديگر انواع مختلف بلايا، سبب ايجاد پيامدهاي متفاوتي بر جامعه زنان ميشود.
براي مثال وقوع طوفان و زلزله سبب نابودي خانههاي آنان ميشود ولي معمولا منجر به آوارگي آنان نميشود. بهطور معمول وقوع بلايا و حوادث غيرمترقبه در جوامع روستايي باعث از هم گسيختگي ساختارهاي اجتماعي نميشود، ولي در شهرها از هم گسيختگي جدي اين ساختارها را در پي خواهد داشت. سيل سبب آوارگي كوتاهمدت ميشود اما بلاياي ساخته دست بشر همچون جنگ و منازعات قومي اكثرا سبب آوارگي و از بين رفتن اموال ميشود. اينگونه بحرانها اغلب تروماي سايكولوژيك شديدتر و عميقتري در مقايسه با بلاياي طبيعي ايجاد ميكنند. بلاياي با سير آهسته مثل خشكسالي و قحطي داراي پيامدهاي اجتماعي- اقتصادي بزرگ هستند ولي چون در درازمدت روي ميدهند به افراد، خانوادهها و جوامع اجازه ميدهند تا راهبردهاي سازگاري با آن را بيابند. بعضي از انواع اپيدمي بيماريها مثل ايدز داراي تأثير غيرقابل انكاري روي زنان و دختران هستند چه افرادي كه خود به اين بيماري مبتلا هستند و چه افرادي كه اعضاي خانوادهشان را به دليل ابتلا از دست دادهاند. شواهد بسياري وجود دارد كه نشان مي دهد احتمال ابتلاي زنان به اين بيماري بيش از مردان است. سن ابتلا نيز در آنان پايينتر است. از هم گسيختگي روابط اجتماعي كه به دنبال جابهجايي و انتقال به اردوگاهها ايجاد ميشود، مترادف از بين رفتن امنيت زنان است. همچنين به دنبال رخداد بلايا، به دليل عدم وجود فرصتهاي شغلي و تعداد بالاي زنان سرپرست خانوار، شمار زناني كه بهطور ناخواسته مجبور به انجام كارهايي ميشوند كه از جانب اجتماع براي زنان پذيرفته شده نيست، افزايش مييابد. ضمن اين كه اين امر ميتواند زمينهساز سوءاستفاده از زنان شود.
در این راستا و به منظور کاهش آسیبهای وارده به زنان راهبردهای زیر پیشنهاد میشود:
انجام ارزيابي نيازهاي زنان و شناسايي خلأهاي قانوني در اين زمينه که ميتواند به تدوين قوانين حمايتي مثل اولويت در دريافت يارانه، هدفمندكردن تسهيلات و يارانههاي دولت براي زنان بهويژه زنان سرپرست خانواده انجامد كه خود در درازمدت از ميزان
آسيب پذيري بانوان خواهد كاست.
تقويت و حمایت از حضور رسمي و فعال بانوان در ساختار مديريت بحران و شركت نمايندگان آنها در فرآيندهاي تصميمگيري، سياستگذاري و برنامه ريزي با رويكرد توجه به نيازهاي زنان
ايجاد كارگروه تخصصي بانوان مثل بقيه كارگروه ها
عضويت بانوان در تيمهاي مديريت بحران به ويژه در سازمان پیشگیری و مدیریت بحران استانها و كارگروههاي موجود
ايجاد يك مركز آموزشي، تخصصي و عملي براي امدادگران زن و تربيت نيروهاي تخصصي زنان و ايجاد تيمهاي امداد زنان
تدوين برنامههاي آموزشي خاص ويژه بانوان و آموزش فعال
خانه به خانه يا محلهاي براي زنان خانهدار
تهيه بسته حداقل خدمات اوليه براي زنان يا MISP (Minimum Initial Service Package)؛
بهرهگيري از نيروي بالقوه زنان براي ادغام آموزشهاي بلايا
احداث پارك و فرهنگسراي مخصوص بانوان براي آموزش مقابله با بلايا و اختصاص بخشي از سازمان مديريت بحران به طرحهاي ويژه زنان در بلايا
نقش جنسیت در مدیریت بحران
مهدی نجفی
عضو هیأت علمی و معاون آموزش همگانی، عمومی و تخصصی هلال
بهطور کلی، در بحث آسیبپذیری در مقابل بلایا و در تمام مراحل مدیریت بحران، جنسیت، نقش مهمی را بازی میکند. وقتی صحبت از جنسیت میکنیم، سخنمان ناظر به آسیبهایی است که در حوادث و بلایای طبیعی و غیرطبیعی، بیشتر متوجه زنان است. این آسیبپذیریها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد؛ یعنی نظریهپردازان بحث بلایا، آسیبپذیریهایی را که در این حوزه وجود دارند را به چند حوزه تقسیم میکنند که در
هر کدام از این دستهها، میتوانیم ببینیم که زنان آسیبپذیرتر از مردان هستند.
یکی از انواع آسیبپذیریها، آسیبپذیری اقتصادی یا مالی یا مادی است. میدانیم که بعد از وقوع حوادث و بلایای طبیعی و غیرطبیعی، امکان دسترسی به منابع، برای زنان، کمتر از مردان است. به همین دلیل زنان به لحاظ اقتصادی، آسیبپذیرتر میشوند.
نوع دیگر آسیبپذیری، آسیبپذیری اجتماعی است. جوامعی که با حوادث و بلایا مواجه هستند، به علت اینکه الگوهای اجتماعی موجود، انسجام کافی ندارند- خصوصا در مورد زنان- باعث آسیبپذیری بیشتر زنان میشود. در هر حال، تشکلها یا شبکههای اجتماعی که در داخل اجتماع شکل میگیرند و بتوانند از زنان در حوادث و بلایا حفاظت و حمایت بکنند، معمولا نسبت به مردان کمتر است.
گرچه این موضوع در جوامع مختلف، متفاوت است اما در همه جوامع، عدم انسجام الگوهای اجتماعی، باعث آسیبپذیری بیشتر زنان میشود.
نوع دیگر آسیبپذیری که در بلایا اتفاق میافتد، آسیبپذیری فرهنگی است. به علت وجود باورها و رسومی که در جوامع مختلف در مورد زنان وجود دارند، زنان را بیشتر آسیبپذیر میکنند. مصداقهای متفاوتی وجود دارد که فعلا به آن نمیپردازم و قصد دارم دستهبندیهای کلی را بیان کنم.
آسیبپذیری سیاسی، نوع دیگری از آسیبپذیری است که در مورد زنان، مصداق بیشتری پیدا میکند. معمولا دسترسی زنان به قدرت سیاسی، نسبت به مردان محدودتر است و در هرم قدرت، زنان معمولا جایگاه پایینتری را واجد هستند، که میتواند موجب آسیبپذیری بیشتر آنها در بلایا شود.
آسیبپذیری دیگر، آسیبپذیری فیزیکی است. به لحاظ کلی، زنان از نظر فیزیکی قدرت کمتری نسبت به مردان دارند و همین ضعیفتر بودن فیزیک بدنیشان، آنها را نسبت به خیلی از وقایع و بلایا، آسیبپذیرتر از مردان میکند.نوع دیگر از آسیبپذیری، آسیبپذیری آموزشی است. در جوامع مختلف، معمولا دسترسی زنان به اطلاعات، کمتر از مردان است و همین موضوع، باعث میشود که به لحاظ آموزشی، آسیبپذیری بیشتری داشته باشند. موضوع دیگری که به بحث آموزشی هم مرتبط است، موضوع آسیبپذیری از دیدگاه نگرشی و انگیزشی است. یعنی اینکه آگاهی عمومی زنان نسبت به مردان- به دلایلی که بیان شد، مثل دلایل اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و... کمتر است. همین موضوع را به لحاظ نگرشی و انگیزشی، آسیبپذیرتر میکند.
اینها، انواع و اقسام آسیبپذیریهایی است که در بلایا و حوادث طبیعی و غیرطبیعی امکان ظهور پیدا میکنند. میتوان گفت که تقریبا در همه این موارد، زنان نسبت به مردان، آسیبپذیرتر هستند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که زنان، جزو اقشار آسیبپذیر جامعه در زمان بلایا و حوادث هستند. گرچه اقشار دیگری نیز وجود دارند که آسیبپذیری بیشتری دارند؛ مثل کودکان، افراد سالمند و افراد معلول و ...
اینکه ما زنان را جزو دسته آسیبپذیر جامعه قرار میدهیم، نشاندهنده این است که اقدامات خاصی نیز برای حفظ و تأمین سلامت روحی و جسمی آنها لازم است. البته باید این نکته را بیان کنم که نباید نگاه ما، این باشد که صرفا بعد از وقایع و حوادث به فکر حفظ و حمایت و تأمین سلامت روان و جسم زنان باشیم؛ بلکه باید پیش از وقوع بلایا، به فکر باشیم و اقدامات مورد نیاز را جهت پیشگیری آسیبها، تا حد امکان انجام دهیم و لذا زمانی که فاجعه یا حادثهای رخ میدهد، آمادگی بیشتری برای حمایت و حفاظت از همه اقشار جامعه، خصوصا اقشار آسیبپذیر داشته باشیم و آسیب کمتری هم متوجه این گروه بشود.
حالا این میتواند شامل بحث آموزش همگانی با تأکید بر آموزش بانوان باشد. چراکه قشر عظیمی از خانمها، خانهدار هستند و با کودکان، سالمندان یا افرادی که از آنها سرپرستی میکنند، سروکار دارند؛ بنابراین، این بانوان، نیاز به آموزش خاص و تخصصیتر نسبت به دیگران دارند تا هم سلامت خودشان تأمین شود و هم سلامت افرادی که این بانوان، با آنها سروکار دارند و سرپرستیشان را میکنند.بحث دیگر، این است که شبکههای ارتباطی زنان را در جامعه فعال کنیم تا آنها بتوانند با یکدیگر در ارتباط باشند، به هم کمک کنند، تجارب و دانششان را در اختیار یکدیگر قرار دهند و در فعالیتهای مرتبط با بلایا و حوادث، مشارکت داشته باشند. موضوع دیگر این است که مهارتهای عملی بانوان را افزایش دهیم. تأکید مهارتهای عملی در جامعه فعلی، بر مردان است و اگر آموزشهایی از قبیل امداد و نجات داده میشود، ناظر به مردان است. ما باید یکسری مهارتهای عملی در بانوان را نیز، تقویت کنیم که این افراد بتوانند در حفاظت از خود و افراد تحتسرپرستیشان، مشارکت کنند.
موضوعی که اهمیت وثیقی دارد، این است که باید سعی کنیم نقش زنان و بانوان را در سازمانهای غیردولتی، سازمانهای مردمنهاد (NGOها) بیشتر و پررنگتر کنیم تا دانش و آموزش حرفهای برای محافظت از خود و فرزندان و افراد تحت سرپرستیشان را کسب کنند.
موضوع مهمی که در سطح مدیریتی مطرح است، این است که ما باید در سازمانهایی که مسئول مقابله با حوادث و بلایا هستند، در ردههای مدیریتی از بانوان استفاده کنیم تا دغدغه همجنسان و بانوان را در جامعه داشته باشند و اقداماتی را در جهت حمایت از زنان دیگر انجام دهند. این اقدامات میتواند شامل قانونگذاری یا عملیات اجرایی باشد.
قابل ذکر است که بحث سلامت، بحث بسیار گستردهای است که صرفا به بیماریهای جسمی یا امنیت جانی محدود نمیشود. سلامت، براساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، تمامی مسائل اجتماعی، روانی، جسمی و حتی معنوی افراد را شامل میشود اما با توجه به مواردی که بیان شد که حاکی از آسیبپذیری بیشتر زنان دارند، سلامت این قشر از جامعه، باید بهطور خاص در نظر گرفته شود.