امروز مهمترین اولویتهای مربوط به مسائل زنان کدامها هستند؟ معاونت زنان به عنوان مسئول رسیدگی به خواستههای زنان پیش از همه باید به کدام مسائل خانمها رسیدگی کند؟ چه در مورد زنان یا هر حوزه دیگری وقتی صحبت از اولویت بندی میشود باید به یک نکته مهم توجه کرد. ما به عنوان تحلیلگر باید حواسمان باشد که از چه زاویه، ساحت یا رویکردی یه آن مسئله نگاه میکنیم. در ساحتهای مختلف احتمالا نوع اولویت بندی مسائل هم تغییر میکند. متاسفانه نه زنان ما در گرفتن حقشان و نه سیاستگذاران ما در قانونگذاری معمولا به این موضوع توجه نمیکنند. همه ما خشونت خانگی، بيکاري، احساس عدم امنيت، بحران سالمندی زنان در سالهای آینده و. .. را به عنوان آسیبهاي زنان میشناسیم؛ اما وقتی از زوایای مختلف به اين آسیبها نگاه کنیم هربار یکی از آنها میتواند در اولویت رسیدگی قرار گیرد. در این یادداشت پس از اولویت بندی آسیبهای خاص زنان از زوایای مختلف، به این پرسش پاسخ خواهم داد که امروز مهمترین مطالبات و خواستههای زنان ایرانی کدام موارد هستند. آسیبهای زنان را میتوان از شش ساحت و در شش فضاي تحليلي مختلف مورد بررسی قرار داد:
1- ساحت اول، تقسیم بندی مسائل زنان به اعتبار سطح و واحد تحليل است. بر اين اساس، آسیبی مثل خشونت خانگی در سطح خُرد قرار میگیرد، زیرا خشونت خانگی در فضای کوچک خانواده به عنوان کوچکترين واحد اجتماعي اتفاق میافتد. در سطح میانه بحث اشتغال زنان مطرح میشود زيرا واحد تحليل، عبارت از سازمانها هستند. در سطح کلان میشود تساوی حقوق به معنای عام که از آن به آزار حقوقی یاد میکنم. وقتی برای اصلاح قوانین جامعه تلاش میشود یعنی به سطح کلان ورود شده است و واحد تحليل، ساختارها هستند.
2- ساحت دوم نگاه به مسائل زنان معطوف به سیاستگذاری اجتماعی است. سیاستگذاری اجتماعی جایی وارد این موضوع میشود که مقوله عدالت و انصاف به میان میآید. سیاستگذاری جایی است که از روی قصد و برنامه ریزی مداخله صورت بگیرد و عنصر« زمان» در اینجا اهمیت زیادی دارد. در این مداخله عمدی سه رویکرد به گذشته، حال و آینده وجود دارد. به اعتبار گذشته، مسئله خشونت در خانواده باز هم خودش را نشان میدهد. زیرا خشونت در خانواده یک امر ریشهدار فرهنگی است. خشونت خانگی چیزی نیست که با یک دستور، یک تشویق یا یک تهدید به سرعت و در زمانی کوتاه از بین برود. وقتی میگوییم گذشته، ممکن است هزاران سال را شامل شود. به همان شدت تاریخی بودنش، اصلاح آن هم سخت تر است و نیاز به زمان و حوصله بیشتری دارد.
جنس سیاستگذاری اجتماعی در اینجا دیگر اصلاح قانون نیست که بگوییم اگر مردی همسرش را کتک زد با زندان رفتن رفتارش اصلاح میشود. اینجا دیگر داستان هنر آغاز میشود و هنرمندان باید به صحنه بیایند و با ظرافت خودشان، ذهن مخاطب را برساخت کنند. برساخت یعنی دوباره ساختن ذهن. هنرمند با رمان، داستان، فیلم و هزار لطایف الحیل میتواند ذهن مخاطب را از نظر فرهنگی بازسازی کند. سیاستگذار با کمک حوزه فرهنگ و فکر و هنر و اندیشه میتواند کم کم خشونت خانگی را کاهش دهد.
بعد دوم این ساحت در زمان حال است. باید ببینیم زنان در زمان حال چه مسائلی دارند. مثلا امروز میشنوید که جرم و اعتیاد، زنانه شده است. همه اینها آسیب هایی هستند که در این محدوده قرار میگیرند. اشتغال هم در همین قسمت قرار دارد. در بعد سوم یا آینده باید به آنچه در آینده نزدیک زنان را تهدید میکند، بپردازیم. برای مثال اگر زن طلاق گرفت بعدش چه میشود؟ امروز زن تصمیم گرفته مجرد باشد و شغلی و درآمدی برای اداره زندگی دارد. وقتی به سن 65 سالگی و دوره سالخوردگي رسید چه میشود؟ این زنان بیمه و حمایت و تامین اجتماعی میخواهند و باید برای آنها برنامه ریزی شود.
البته در حال حاضر زنان آنقدر درگیر مسائل امروزشان هستند که عمدتا فقط به زمان حال نگاه میکنند. اگر از زاويه دوم و در ساحت دوم بخواهم نگاه زنان به مسائلشان را ارزیابی کنم میگویم آنها به دو بُعد کم توجه هستند. نهضتهای زنان و ایده آلهای آنها و طرح خواستهها و شعارهايشان در شبکههای مجازي عمدتا حول و حوش زمان حال میچرخد؛ در حالی که زمان حال یک امر مستقل نیست. یک پای حال در گذشته است و یک پایش در آینده. اگر زنان فقط معطوف به زمان حال شوند و اگر در بستر وسيع زماني به اولويتبندي خواستههای خود کم توجه باشند، به ايجاد گفت و شنود بين خود و پيرامونشان، کمک نکردهاند و چه بسا افراطيگري در نقطه مقابل شکل گيرد. برای اولویت بندی مسائل زنان در ساحت سياستگذاري باید نگاهی جامع نگر داشت.
3- ساحت سوم اولویت گذاری مسائل زنان به نظر من بسیار مهم است و عنوان "ساحت معطوف به گروه مرجع" را برای آن پیشنهاد میکنم. این سطح هم در سه بُعد قابل بررسی است. در سطح خُرد، موضوع NGOها مطرح میشود. اگر مسائل زنان برای پیگیری، درمان، اصلاح، مشارکت و. .. به ان.جی.اوهای زنان پیوند نخورد، مشکل ایجاد میشود. يعني بار سنگيني روي دوش دولت است که غير قابل حمل است. بزگترین آسیب در این سطح، غیر فعال بودن یا عدم شکل گیری ان.جی. اوهای زنان است.
سطح میانه در اینجا« شبکه» است. زنان به شبکههای خاص خودشان نیاز دارند. شبکههای اطلاع رسانی مثل روزنامه، هفته نامه یا هر نوع اطلاع رسانی از سطحی ترین تا عمیق ترین حالت، نوعی شبکه هستند. نبود شبکه به یک خشونت تجمیع شده بزرگ منجر میشود که نتیجه آن این است که همه افراد جامعه با هم دعوا دارند. علت هم این است که همه در فضای خصوصی شان مانند شبکههای اجتماعي مجازي به جمع آوری خشم بیشتر مشغول میشوند. این یک آسیب بزرگ است. اگر از من بپرسند بزرگترین معضل زنان در ایران چیست، میگویم نبود ان.جی.اوهای زنان و نبود شبکههای اطلاع رسان و آگاهی بخش برای زنان.
در سطح کلان، میتوان گفت قطع ارتباط زنان ایران با زنان جهان مشکل ساز است. گروه مرجع در این قسمت جهان است. باید اجازه بدهند زن ایرانی ایده آل هایش را از جمال شناسانه تا معناشناسانه در جهان، مشاهده، تعریف و پیدا کند. در جهان عقلانیت که تکنولوژی و ارتباطات آن هم مظهر شکوفايي عقلانیت هستند،همه چیز پیدا میشود. عقلانیت، ذاتا زیبا است و مظاهرش هم زیبا هستند.
4- زاویه دید چهارم یا ساحت چهارم، معطوف به حوزه «مفاهيم در راستاي زمان» است. به اين اعتبار میتوان مسائل زنان را به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول، کوتاه مدت هستند و در یک زمان کوتاه میتوان به آن دسترسی داشت مانند اینکه زن میخواهد مالک بر بدنش باشد و مثلا زاد و ولدش را مدیریت کند. اگر این امکان مدیریت وجود نداشته باشد با یک مسئله روبهرو هستیم. در میان مدت با اعطای فرصتهای ویژه میتوان به مسائل زنان نگاه کرد. عدم اعطای این فرصتهای ویژه تبدیل به یک معضل میشود. در غرب با مفهوم « تبعیض مثبت» از این فرصتها یاد میشد. مفهوم بزرگتري که در درازمدت باید ردیابی شود، بحث امنیت فکری، مالی، اجتماعی و... است. هرچیزی که این امنیتها را تهدید کند یک آسیب است. وقتی زن، شغل و پس انداز و بیمه و هويت نداشته باشد یعنی امنیتش تهدید شده است.
5- بازهم زاویه نگاهمان را عوض میکنیم و این بار در ساحت پنجم، از زاویه «رویکرد» به مسائل زنان نگاهی میاندازیم. رویکردهای سه گانه از بالا، در کنار و از پایین در این بخش مطرح هستند. «از بالا» یعنی رویکرد اعمال قدرت که بحث برنامه ریزی دولتی و اعمال آن برنامهها در اینجا اهمیت دارد. برای مثال وقتی حرف طلاق میشود عدهای میگویند باید قانون را درست کنید. عدهای هم معتقدند از روز اول باید فلان امضا را از مرد بگیرید. وقتی کسی به مقوله طلاق اینگونه نگاه کند یعنی از بالا به مسئله نگاه میکند.
«در کنار»، حالت دومی است که ما را وارد حوزه روانشناسی اجتماعی میکند. در کنار بودن باید از طریق آموزش، صدا وسیما، مطبوعات، آموزش و پرورش، فیلم، هنر و. .. به زنان آموزش داده شود. در کنار بودن در حوزه روانشناسی اجتماعی به این معنا است که به زن یاد داده شود به جای مقابله یا رقابت با جنس مذکر به خودش نگاه کند. زن در این مرحله به جای مردستیزی یا رقابت و مقابله با جنس مذکر، خودیابی میکند. وقتی خودیابی صورت بگیرد عملا دیگر روابط زن با مرد هم اصلاح میشود.
حالت سوم «از پایین» است. مدل مثبت و سازمان یافته آن، ان.جی.اوها هستند. شکل منفی آن هم پرخاشگری از پایین به بالا است. پرخاشگری یعنی زنان مدام میگویند: ما باید فلان کنیم. حالت مثبت این است که زنها نه فقط خودیابی کنند بلکه به این سمت حرکت کنند که انسان فارغ از جنسیت مثل يک انسان فارغ از سن و مذهب و قوم و. .. چه تعریفی دارد و خود را به عنوان يک انسان، تعريف کنند و یک گام به جلو حرکت کنند.
6- در ششمين حالت،ساحتی به نام «مصداق» هم داریم که که برای همه ملموس است و شما آن را به عنوان جلوههای آسیبها و مسائل زنان در دنیای واقعی مشاهده میکنید. در این قسمت مصادیق را به اعتبار شدت آسیب رسانی به سه دسته حداقلی، میانی و حداکثری تقسیم بندی میکنیم. شدت حداقلی آن چیزی است که تقریبا همیشه خانمها در وهله اول به زبان میآورند و آن آزاری است که از جنس مرد میبینند. ممکن است مزاحمت خیابانی در قالب کلام یا رفتار باشد یا اتفاقی که در جای دیگری افتاده. پیامد این خشونت برای زنان ایجاد اختلال عاطفی و روحی در آنهاست. زنان از این رفتارها آزرده میشوند و حتی ممکن است اعتماد به نفس آنها هم آسیب ببیند. واحد تحلیل اینجا روح و روان فرد هست.
شدت میاني ساحت مصداق یا شدت آسیب پذیری متوسط، بخشی است که خشونت خانگی و عدم آشنایی با قوانین در آن قرار میگیرد. شما به واسطه اینکه با یک سری قوانین و رفتارها نا آَشنا هستید، در معرض آسیب بیشتر قرار میگیرید.و طور دیگری رفتار میکنید. در اینجا واحد تحلیل خانواده و گروهها مثلا در موضوع حقوق زنان در زندگي مشترک يا طلاق هستند. حالت سوم، در سطح آسیب رسانی وسیع است. از مصادیق آن میتوان به بحث اشتغال اشاره کرد. مرد ها، سیاستگذاران یا مسئولان امر یا هر آن کسی که نتوانسته حرف زنان را بفهمد که وقتی میگویند اشتغال میخواهیم یعنی چه، میتوانند با نگاه به موضوع در این سطح، معني آن را درک کنند. اگر اشتغال را در ساحت سوم که بحث کلان آسیب رسانی در سطح وسیع است قرار دهند، متوجه میشوند که فقط بحث اشتغال مطرح نیست. این یک آغازی است که پیامدش بسیاری امور مثبت را در سطح کلان براي زنان به دنبال خواهد داشت.
تا اینجا 6 زاویه دید مختلف برای تقسیم بندی مسائل زنان مطرح شد. اما معاونت زنان در جایگاه سیاستگذار اجتماعی و نهادی که مسئولیت رسیدگی به امورز نان بر عهده آن گذاشته شده، از چه منظری باید به امور زنان نگاه کند؟ این معاونت چون مرجع قدرت است باید به صورت تلفیقی از ساحت دوم و سوم یعنی «سیاستگذاری » و« معطوف به مرجع» به مسئله زنان ورود پیدا کند. این مقدماتی که آورده شده، شاید یک فایده داشته باشد که اگرزمانی معاونت زنان صدای من را شنید، بداند که پشت این پيشنهاد، چه استدلال علمیای قرار دارد. در بحث سیاستگذاری، خشونت در خانواده به عنوان یک امر فرهنگی، اولین چیزی است که معاونت زنان باید به آن توجه کند. این مشکل برای حل شدن به سیاستگذاری نیاز دارد. یک شاخه اجرایی در معاونت باید در مورد رویکردهای فرهنگی خشونت کار کند. طبق تحقیقات، بیش از 90 درصد خانمها معتقدند اولین مشکلی که باید به آن رسیدگی شود، بحث خشونت خانگی است. این خانواده یا پدر است یا برادر است یا شوهر است. معلوم است که بحث خشونت در اولویت است نسبت به اشتغال.
در کنار و به موازات این کار، بخش دیگری از معاونت زنان باید به بخشی که به مشکلات زمان حال مربوط میشود، مثل دلایل زنانه شدن جرم و اعتیاد توجه کند. حالت ایده آل این است که دولت برای موضوع بحران سالمندی زنان هم از همین حالا برنامه ریزی کند. اما ساحت معطوف به مرجع، جاده و اتوبانی است که این سیاستگذاریهای اجتماعی باید در آن بستر به حرکت در آید. این یعنی حوزه معاونت زنان اگر فکر کند یک تنه و فارغ از گروههای مرجع میتواند به تنهایی سیاستگذاری اجتماعی کند، خطای محض است. در هیچ کجای دنیا هیچ دولتی نتوانسته این کار را به تنهایی انجام دهد و برای اجرای این کار بخش قابل توجهي از وظیفه بر عهده سازمانهای مردم نهاد گذاشته میشود. معاونت زنان باید بپذیرد که اگر میخواهد سیاستگذاری اجتماعی کند، باید در کنار آن، ارتباط زنان ایران را با جامعه عقلانی و مدرن جهان برقرار کند. به بيان ديگر، این معاونت وظيفه دارد ضعف جامعه مدني را پوشش دهد. چگونه؟ با ايجاد بسترهايي که از شدت آسيبپذيري زنان در ارتباطشان با جامعه، کاستهشود.
روزان
به نام خدا
باسلام خدمت شما
امروزه درجامعه کنونی ما موقعیت وجایگاه زنان در رتبه ای نیست که بخواهیم بگوییم ایده آل است باکمبودها وکاستی هایی مواجه است که باید بخورت عام وخاص رسیدگی گردد زیرا زنان درجامعه ما دارای احترام وارزش بالایی برخوردارند وباید شان آنها رعایت گردد