نشر این خبر با یاد ناشر"سرزمین جاوید" شایسته است
سخنان حدادعادل ؛ آغاز جرزنی اصولگرایان
این قبیل حملات از پیش طراحی شده و قصاص قبل از جنایت ،دو هدف خاص را دنبال می کند. هدف اول ،زیر سوال بردن صحت انتخابات در چارچوب طرح بزرگتر فشار همه جانبه رسانه ای به دولت است
شورای ائتلاف اصولگرایان ،پس از سکوت تامل برانگیز هفته های گذشته در باره ی نحوه حضور در انتخابات دور دوم مجلس یکشنبه شب تشکیل جلسه داد. گفته های غلامعلی حداد عادل سخنگوی این شورا ،حاوی نکات تامل برانگیزی است.
نکته ی اول ،اعلام تصمیم این شورا برای ادامه ی فعالیت پس از انتخابات در حالی است که ماهیت وجودی این شورا برای ایجاد اتحاد بین جریان های مختلف اصول گرا در انتخابات مجلس بود. پس برای دوران پس از انتخابات چه ماموریتی برای ادامه ی کار این شورا پیش بینی شده است ؟ادامه ی سخنان حداد عادل از گوشه ای این ماموریت پرده برداری می کند.
دیگر تصمیم شورای ائتلاف اصول گرایان درباره ی انتخابات دور دوم مجلس است. طبق اعلام حداد عادل ،"فهرست اصولگرایان برای دور دوم انتخابات همان فهرست دور اول خواهد بود." وهمچنین " از نامزدهای اصولگرایی که به مرحله دوم نرسیدهاند درخواست شد تا از طرفداران خود بخواهند در مرحله دوم به نامزد اصولگرایی که مطرح شده، رای بدهند." در این تصمیم شورا ،نکته ی ظریفی نهفته است و آن اعتراف ضمنی به شکست حرکت تبلیغی این شورا در حمایت از نامزدها و پرهیز از حضور پر رنگ در تبلیغات و توصیه به نامزدهای این جریان برای هم افزایی توان محلی و منطقه ای (که نوعا غیر سیاسی می باشد) است.با وجود عدم اعتراف به شکست فعالیت این شورا در هفتم اسفند، انتخاب تاکتیک غیر فعال و تدافعی در مرحله ی دوم حکایت از پذیرش و درک باخت از جانب اصول گرایان دارد.
اما پرده ی دوم حرکت شورا ، خطرناک و ماجراجویانه است .آنچه از جانب حداد عادل به صراحت و تندی بیان شد و با اطلاعیه ی موحدی کرمانی بر آن تاکید شد ،ایراد اتهام دخالت در انتخابات به دولت است. حداد عادل در این زمینه مدعی شد : "نمونههای متعددی ذکر شد که برخی مسئولان که باید بیطرفی خود را در اجرای انتخابات نشان دهند آشکارا گرایششان را به یک جریان سیاسی اعلام و در مجامع مردم را به رای دادن به نامزدهای یک جریان دعوت میکنند و یا مسئولان استانی را تشویق میکنند امکانات استان را در اختیار نامزدهای خاص بگذارند. به همین دلیل شورای ائتلاف از مقامات وزارت کشور، دولت و شورای نگهبان خواست که نسبت به این موارد تخلف بیاعتنا نباشند." موحدی کرمانی در اطلاعیه خود با لحن ملایم تری این ادعا را بیان کرد. وی گفته است : " از مسئولان دولتی نیز میخواهم با پرهیز از دخالت در انتخابات از هرگونه اقدامی که سلامت انتخابات را مخدوش سازد خودداری نمایند"!
مشخص نیست بر اساس کدام شواهد و مدارک چنینی ادعای کذبی علیه دولت مطرح شده است؟ چگونه می توان دولت را به دخالت موثر بر نتیجه در انتخابات متهم کرد در حالی که شورای نگهبان با حساسیتی به مراتب بیش از گذشته ی نزدیک ،همه ی حواشی انتخابات هفت اسفند را رصد کرده و در این زمینه حتی به اقدامات بی سابقه ای از قبیل رد صلاحیت نامزد انتخاباتی پس از پایان انتخابات دست زده است؟ شورای ائتلاف اصول گرایان کدامین هدف را برای دور دوم انتخابات پیگیری می کند؟
این قبیل حملات از پیش طراحی شده و قصاص قبل از جنایت ،دو هدف خاص را دنبال می کند. هدف اول ،زیر سوال بردن صحت انتخابات در چارچوب طرح بزرگتر فشار همه جانبه رسانه ای به دولت است. فشار هایی که از همه ی تریبون های متعلق به اصولگرایی در حال وارد آمدن است تا با ایجاد بحران های مصنوعی،دولت را وارد حاشیه های بی پایان نموده و خدمات انجام شده را در غباری از اتهام و افترا غیر قابل رویت سازند. تجربه ی مشابه این فرایند در دولت اصلاحات به خوبی در یادها نقش بسته است.
هدف دوم اما ،ایجاد زمینه برای توجیه باخت قابل پیش بینی در دور دوم انتخابات مجلس است. شورای ائتلاف اصول گرایان در برابر ادامه ی تحرک فعالین اصلاح طلب حول محور لیست امید برای دور دوم انتخابات ، انگیزه ، توان و برنامه ای برای حضور موثر ندارد و از طرفی نامزدهای منسوب به این جریان را در بسیاری از حوزه ها در حال پیوستن به اردوی رقیب می بیند. باخت سنگین اصول گرایان در دور اول باعث کاهش اقبال نامزدهای شهرستان ها به اعلام مواضع اصول گرایانه شده است و این نکته ای نیست که از دید بزرگان این جریان پوشیده مانده باشد. اتهام دخالت در انتخابات به دولت و هشدار به شورای نگهبان در این زمینه ،می تواند زمینه ساز اعتراض به برگزاری انتخابات و تشکیک در نتایج آرا در حوزه هایی باشد که آرا نهایی نامزدها به هم نزدیک است.با استفاده از این زمینه تبلیغی ،می توان به تغییر نتایج آرا از طریق تغییر نتایج و ابطال صندوق های رای امید بست.
چاره ی مقابله با این رویکرد ناجوانمردانه ،حضور گسترده ی مردم ،به ویژه هواداران جریان اصلاح طلبی و اعتدال در پای صندوق های رای است.آنچه در تهران اتفاق افتاد و از آن به تهرانیزه شدن انتخابات تعبیر می شود؛نتیجه ی افزایش مشارکت مردمی است که زخم چشیده ی 8 سال تسلط اصول گرایان بر مجلس و دولت هستند و نمی خواهند تکرار آن تجربیات تلخ ،زخمی دیگر بر جان بیمار اقتصاد و سیاست این کشور بزند. کسانی که با سکوت و مهر تایید زدن بر سیاست های خانمان بر باد ده اقتصادی و سیاسی دولت قبل در غارت منابع ملی و کاستن اعتبار جهانی ایران شریک بوده اند ،دیگر مورد اعتماد مردم قرار نخواهند گرفت ؛زیرا آزموده را آزمودن خطاست
قانون
برای حدادعادل متاسفم!
✅ صادق زیباکلام در مورد ادعای حداد عادل مبنی بر دخالت دولت در انتخابات در گفتوگو با رویداد۲۴ گفت: «نگاه و رویکرد حداد عادل سیاسی است و در عین حال از ادعای وی متاسفم شدم چرا که به هر حال من ایشان را به عنوان یک چهره فرهنگی میشناسم و برای من عجیب است که یک چهره فرهنگی تا این حد شان خود را پایین بیاورد و وارد مسائل سیاسی این چنینی شود. چه آقای حداد عادل که چنین اتهامی را وارد کردند و چه آقای موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران، و چه هر کس دیگری از اصولگرایان که ادعای دخالت دولت در انتخابات را مطرح کرده باشد، به قطع یقین جامعه میداند که این دست ادعاها و اتهامات بیپایه و بیاساس، چرا که اگر چنین احتمالی وجود داشت، با توجه به شکست سنگین اصولگرایان، قطعا شورای نگهبان ورود پیدا میکرد و آرای بسیاری از حوزههایی که اصولگرایان شکست خورده بودند را ابطال میکرد؛ چنانچه شورای نگهبان در اصفهان در صدد چنین کاری است و آرای مینو خالقی را ابطال کرده و با کسی هم رودربایستی ندارد.
✅ اگر دولت چه مستقیم و چه غیرمستقیم دخالتی در امور انتخابات کرده بود، مطمئن باشید رسانههای اصولگرا با آب و تاب بسیار جزء به جزء این دخالت را منعکس میکردند، صدا و سیما دولت را به صلابه میکشید و در نهایت شورای نگهبان هم آرای این حوزهها را ابطال میکرد. کسانی که چنین اتهاماتی را وارد میکنند، نه آقای حداد عادل، نه آقای موحدی کرمانی و نه هیچ کس دیگر، کوچکترین سند و مدرکی ارائه ندادهاند، کوچکترین مثال و نمونهای ذکر نکردند و نتوانستند برای ادعای خود حتی یک مورد بیاورند.»
✅ وی در مورد رابطه شکست اصولگرایان با این ادعاها، گفت: «قطعا آقای حداد عادل مثل سایر اصولگراها از نتیجه انتخابات بهت زده شد و چنین نتیجهای برای او و سایر اصولگراها غیرقابل تصور بود و باور نمیکردند که از لیست ۳۰ نفره آنها در تهران حتی یک نفر نیز وارد مجلس نشود و باور نمیکردند که حتی یک نفر از چهرههای شاخص این طیف مثل احمد توکلی، حداد عادل، بذرپاش، آقاتهرانی، حسینیان، نادران، کوچکزاده و... نتواند به مجلس راه پیدا کند. بنابراین به جای اینکه مدام دولت و اصلاح طلبان را متهم کنند، به نظر بنده باید پشت درهای بسته بنشینند، کلاه خود را قاضی کنند و با خود بیندیشند که چرا این نتایج به دست آمد؟ اصولگرایان به این فکر کنند که با وجود در اختیار داشتن رادیو، تلویزیون، نماز جمعه، مطبوعات و سایتهای حکومتی، چرا مردم از آنها روی برگرداندند و چرا به آنها رای ندادند؟»
✅ زیباکلام افزود: «به نظر من پاسخ این سوال آن است که سیاستهای اصولگرایان مورد موافقت اکثریت جامعه نیست، بخصوص اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه و قشر جوان جامعه اصلا و ابدا با سیاستهای اصولگرایان، چه سیاستهای داخلی و چه سیاستهای خارجی، همراهی نمیکنند. اقشار مختلف جامعه این امر را در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ ثابت کردند و اگر همچنان تردیدی باقی مانده بود، این تردید در انتخابات ۷ اسفند از بین رفت. هر کجا که اصلاح طلبان شانس رقابت داشتند، اصولگرایان شکست محکمی خوردند. اتفاقی که در انتخابات در تهران افتاد، از این قرار بود که در حقیقت برای اصلاح طلبان امکان یک رقابت نسبی به وجود آمد، در اصفهان نیز همین طور و... در نتیجه، هرکجا که اصلاح طلبان توانستند از یک حداقل فضا برخوردار شوند، نتیجه انتخابات به نفع آنها بوده است.
✅ اصولگرایان در مورد عدم همراهی مردم با سیاستهای آنها، نه از انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ و نه از انتخابات ۷ اسفند ۱۳۹۴ هیچ درسی نگرفتند. اگر نگفته باشیم که تاریخ مصرف اصولگرایان گذشته، ولی در واقع اصولگرایان با بحران سیاسی-اجتماعی عمیقی روبرو شدهاند. اصولگرایان پایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند و هر قدر که جامعه رو به توسعه سیاسی و اجتماعی میرود و هر قدر که به قشر تحصیلکرده جامعه افزوده میشود، اصولگرایان بیشتر و بیشتر پایگاه اجتماعی خود را از دست میدهند.»