نشر این خبر با یاد ناشر"سرزمین جاوید" شایسته است
حسین احمدی- نیاز- عذرخواهی ناشی از پشیمانی و پذیرش خطاها و قصور است.عذرخواهی دیرهنگام مرتضوی بابت اشتباهات و کوتاهی او در انجام وظایف قانونی و صدور گزارشهای خلاف واقع در قامت دادستان وقت عمومی و انقلاب تهران بود. در آن زمان قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و قانون آیین دادرسی کیفری جدید اختیارات و تکالیف زیادی برای جایگاه دادستان تعریف و تبیین کرده است.اما قاضی مرتضوی برای حفظ حقوق شرعی و قانونی بازداشتشدگان از این اختیارات استفاده نکرد و با چشمپوشی از رفتار خلاف قانون با بازداشت شدگان، شهادت عدهای از آنان را رقم زد. این مرگ ناشی از سوءرفتار، بدرفتاری و شکنجه عدهای از بازداشتشدگان توسط ضابطان وقت بود. اگرچه فرمانده وقت نیروی انتظامی بابت آن حوادث پیشتر عذرخواهی کرده بود، اما با عذرخواهی مرتضوی موضوع آمریت در شکنجه و بدرفتاری با بازداشتشدگان مطرح است. قانون اساسی تصریحا در اصل 38 خود شکنجه را ممنوع اعلام داشته است و میگوید:«هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.» از دیگر سو قانون مجازات اسلامی نیز در ماده 578 با تاکید بر این اصل مقرر میدارد «اگر مامورین قضایی یا غیر قضاییدولتی برای اینکه متهمی را مجبور به اقرار کند او را اذیت و آزاربدنی نماید، علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه حسب مورد به حبس ازشش ماه تا سه سال محکوم میگردند و چنانچه کسی در اینخصوص دستور داده باشد فقط دستوردهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم بهواسطه اذیت و آزار فوت کند، مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات آمر قتل را خواهد داشت.» همچنین در مجلس شورای اسلامی قانونی تحت عنوان ممنوعیت شکنجه به تصویب رسیده است که مصادیق شکنجه را به شرح موارد 18 گانه زیر بیان کرده است:
ا- هرگونه اذیت یا آزار بدنی برای گرفتن اقرار و نظایر آن.
2- نگهداری زندانی به صورت انفرادی یا نگهداری بیش از یک نفر در سلول انفرادی.
3- چشم بند زدن به زندانی در محیط زندان و یا بازداشتگاه.
4- بازجویی در شب.
5- بیخوابی دادن به زندانی.
6- انجام اقداماتی که عرفاً اعمال فشار روانی بر زندانی تلقی میشود.
7- فحاشی، بهکار بردن کلمات رکیک، توهین و یا تحقیر زندانی در حین بازجویی یا غیر آن.
8- استفاده از داروهای روان گردان و کم و زیاد کردن داروهای زندانیان مریض.
9- محروم کردن بیماران زندانی از دسترسی به خدمات ضروری.
10- نگهداری زندانی در محلهای با سر و صدای آزاردهنده.
11- گرسنگی و یا تشنگی دادن به زندانی و عدم رعایت استانداردهای بهداشتی و محروم کردن زندانی از استفاده از امکانات مناسب بهداشتی.
12- عدم طبقهبندی زندانیان و نگهداری جوانان یا زندانیان عادی در کنار زندانیان خطرناک.
13- جلوگیری از هواخوری روزانه زندانی.
14- ممانعت از دسترسی به نشریات و کتب مجاز کشور.
15- ممانعت از ملاقات هفتگی یا تماس زندانی با خانوادهاش.
16- فشار روانی به زندانی از طریق اعمال فشار به اعضای خانواده زندانی.
17- ممانعت از ملاقات متهم با وکیل خود.
18- ممانعت از انجام فرایض مذهبی.
از سوی دیگر در کنوانسیونهای بینالمللی دیگری که ایران آنها را تصویب و حسب ماده 9 قانون مدنی در حکم قوانین داخلی ایران قابلیت استناد دارند، هر نوع شکنجه را در هر قالبی ممنوع داشتهاند و قوانین داخلی دیگری در ایران همانند قانون آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب 1383/3/2 که عینا بخشنامه رئیس وقت قوه قضاییه نیز بوده است، بر حسن رفتار و رعایت حقوق بازداشت شدگان تاکید دارد. اما علیرغم تمامی این تصریحات قانونی و تکالیف دادستان وقت تهران در نظارت بر رفتار با بازداشتشدگان شاهد آن حوادث تلخ بودیم که همه اینها ناشی از تخلف، کوتاهی و اشتباه مرتضوی بوده است. کاری به اقدامات بعدی ایشان در سازمان تامین اجتماعی و عدم تمکین به رای دیوان عدالت و حتی پروندهسازی برای بعضی از مسئولان نداریم، بلکه به جایگاه قدرتمند دادستانی وقت ایشان کار داریم که چنین موجب مرگ عدهای جوان بیگناه شد که کشتن هدفمند آنان موجب عنوان شهادت برای آنان شد. اکنون نوبت دادگاه رسیدگیکننده به جرایم مرتضوی است تا با صیانت از حق اولیای دم و با توجه به جریحهدار شدن احساسات مردم ایران و در دفاع از اجرای قانون و حسب اصل156 قانون اساسی جهت پیشگیری از وقوع جرم در تکرار شکنجه و بدرفتاری با بازداشتشدگان دیگر تصمیم و حکم شایسته صادر کند. واقعیت مسئله این است که شکنجه بدترین رفتار غیر انسانی برای اخذ اقرار و پذیرش آنچه که نبوده میباشد.تاکید بر ممنوعیت شکنجه، حفاظت از کیان انسانی شهروندان است.
عذرخواهی مرتضوی ونکتهای که دیده نشد
فضل الله یاری: سعید مرتضوی عذرخواهی کرد. او در مقام یک متهم که در زمان اشتغال به دادستانی تهران دستور اعزام برخی از بازداشتشدگان حوادث سال 88 به بازداشتگاه غیر استاندارد کهریزک را صادر کرده و برآن اصرار داشت و از این رهگذر اسباب مرگ سه تن از آنان را فراهم آورده، نامهای به «ریاست محترم و هیات مکرم قضات شعبه 22 دادگاه تجدید نظر استان تهران» نوشت و در کنار عذرخواهی از امام زمان(عج)، رهبر معظم انقلاب و ملت بزرگوار ایران، از خانوادههای جانباختگان حادثه بازداشتگاه کهریزک – که موضوع اتهام وی بود – نیز پوزش
طلبید.
در روزهای گذشته تفسیرهای متفاوتی از این عذرخواهی ارائه شد،اما به نظر میرسد که یک نکته از دید تحلیلگران دور ماند و آن توصیف جانباختگان بازداشتگاه کهریزک با عنوان«شهدای مظلوم» از سوی وی بودهاست. موضوعی که بدون تردید با موضع رسمی نظام درباره حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 تضاد آشکار
دارد.
موضع نظام در این باره اگرچه در پارهای موارد با همدردی و تفقد همراه بوده، اما هیچگاه آنگونه که سعید مرتضوی نوشته نبوده است. حتی در روزهای گذشته دونفر از کسانی که همواره فکر میکنند مواضع نظام را بیان میکنند به این موضع مرتضوی اعتراض کردهاند. ابتدا حسین شریعتمداری؛ مدیر مسئول روزنامه کیهان کشتهشدگان بازداشتگاه کهریزک را «سه متهم به آشوبآفرینی در فتنه 88» خواند و سپس مهدی کوچکزاده چهره جنجالی مجالس گذشته، نیز درباره آنان تعبیر«یاغیان فتنهگر» را بهکار برد.
البته سعید مرتضوی در همه این سالهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بازداشت شدگان آن روزها را «اراذل و اوباش» میخواند و علت مرگ این سه نفر را نیز«بیماری مننژیت» عنوان
میکرد.
تغییر ناگهانی وغیرطبیعی موضع سعید مرتضوی درباره این افراد و مهمتر از همه به کاربردن تعبیری که مخالفان نظام و معترضان به نتایج انتخابات سال 88 درباره کشتهشدگان بهکار میبرند، واجد یک نکته است و در این تغییر ناگهانی موضع به نظر میرسد که سئوالی نهفته است؛ آیا سعید مرتضوی نظام را تهدید میکند؟ آیا او با بهکار بردن این ادبیات، از نظام قضایی کشور میخواهد که برای او راه فراری بگذارد؟
این گمانه وقتی تقویت میشود که چندی پیش یکی از شاکیان این قاضی سابق، مدعی شد که وی در دادگاهی که به عنوان متهم حاضر شده بود، رو به قاضی دادگاه گفته بود:« من یک نسخه از تمام اسناد و مدارک کارهایی که انجام دادهام را از کشور خارج کردهام، شما هیچکاری نمیتوانید انجام
دهید.»
این بخش از نامه مرتضوی به شدت شبیه برخی مواضع محمود احمدینژاد است که هرگاه خود و کابینهاش را در خطر میدید بسیاری از خطوط قرمز نظام را زیر پا میگذاشت به گونهای که برخی از تحلیلگران آن را تهدید نظام جمهوری اسلامی ارزیابی میکردند.
همدلی