نشر این خبر با یاد ناشر"سرزمین جاوید" شایسته است
سنگها شکسته، مقبرهها ویران شده، آن دور یکی آب میپاشد روی شکافهای از هم دریده قبری. دورتر ترک برداشته سنگقبر شهدای سیتیر. دورتر از آنها یادمان نافرجام مصدق است. آه از مصدق! وصیت کرده بود که او را در ابنبابویه در جوار شهدای سیتیر به خاک بسپارند، دست تقدیر اما در آبیک احمدآباد خاکش کرد. آخرین امید برای ما، مقبره بهزاد مینیاتوریست است که آن هم دیگر تاب ماندن ندارد. گویی قرار است بهزودی فروبریزد. میرزاده عشقی اما همچنان ایستاده، مقاومت میکند برای ماندن. تلخ است. همیشه تلخ بوده. صدایش هنوز در گوش تاریخ مانده است: خــــاكــــــم به سر، ز غصه به سر خاك اگر كنم/ خـــــاك وطن كه رفت، چه خاكی به سر كنم؟
ساماندهی به مثابه ویرانی
این روزها مدام خبر از تخریب سنگقبرهای گورستان تاریخی ابنبابویه به گوش میرسد، طرح توسعه و همسطحسازی باوجود همه مخالفها و اعتراضهای مردم و دوستداران میراثفرهنگی و هویت ایران همچنان ادامه دارد. اِبنِ بابُوَیْه، نخستین گورستان شهرری و دومین گورستان تهران است که بسیاری از مشاهیر و بزرگان فرهنگ و سیاست ایران در آن به خاک سپرده شدند. نام این گورستان برگرفته از نام محمد بن بابُویه معروف به شیخ صدوق یکی از فقها و دانشمندان شیعه است که آرامگاهش در قلب این گورستان آرمیده.
ماجرای همسطحسازی که برخی مدلی آمریکایی و برخی دیگر همچون گورستانهای کرهشمالی میخوانند، از کجا شروع شد؟ به گذشته برمیگردیم، زمانی که وزارت کشور از حفاظت و نگهداری این گورستان خبر داد و در سال ۱۳۷۳ دستور منع دفن مردگان را در این محدوده صادر کرد.
از همینجا ماجرا شروع شد. طرحهای بسیاری از سوی شهرداری برای عمران این گورستان پیشنهاد شد. غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران وقت بود. در همان زمان بود که طرح «احداث باغ مشاهیر» روی میز مدیران وقت قرار گرفت.
اجرای این طرح نیازمند از بین بردن مقبرهها و همسطحسازی زمین آرامگاه ابنبابویه بود، پس حدود ۴۰۰ مقبره خصوصی و خانوادگی با معماری زیبا که نمادی از هنر ایران را با قدمتی طولانی به تصویر درآورده بودند، بهطور کامل تخریب شدند.
یکی از تخریبچیها هنوز آن روزها را به یاد دارد و به «شهروند» میگوید: «به ما گفته بودند شبانه هر چه هست و نیست خرابکنید. تخصص من هم تخریب است. قرارداد داشتیم. بولدرزها را میآوردیم تا مقبرهها را ویران کنیم. سرایدارها گریهمیکردند. مقاومت میکردند. بیشترشان آنجا زندگیمیکردند. همه را بیرون ریختیم. گفتیم اینجا باید در مدت دو هفته ویران شود. خیلی از مقبرهها قدیمی بودند. گچبریهای زیبا داشتند. ما اما به این چیزها کاری نداشتیم. باید تخریب میکردیم.»
دستهایش پینهبسته، لبهایش ترک خورده و هالهای غریب در چشمانش است: «آن روزها را هر شب کابوس میبینم. زن نابینایی که در مقبره تاریخی خاندان افشار زندگی میکرد و شبها روی قبرهای سردخانه میخوابید، نفرینم میکرد؛ خرابنکنید. این مردهها را آواره نکنید. این قبرها را به ما سپردند. ما باید از این قبرها مراقبت کنیم. ما اینجا خانه داریم... . اما ما باید خراب میکردیم. اگر خراب نمیکردیم یکی دیگر را میآوردند. زن و بچه نان میخواهند.»
آینهها شکستند، شمعدانها را بیرون ریختند و هر چه بود و نبود را کوفتند و گورستانی که میتوانست یکی از موزههای دیدنی تاریخ معاصر باشد، با خاک یکسان کردند و این پایان کار بود چون هرگز سردیس و تندیسهای بزرگان و مشاهیر را روی قبرهایشان نگذاشتند و ایده باغ مشاهیر دود شد و به هوا رفت. پول، عامل تخریب
«پول! فقط پول! به نظرم عامل بیشتر در این اتفاقاتی که به بهانه همسطحسازی در گورستان ابنبابویه میافتد، پول است. پول است که حکمرانی میکند. وزارت میراثفرهنگی چون پول ندارد، پس تغییری هم ایجاد نمیکند، حتی بناهای تاریخی را هم مرمتنمیکند. کافی است یک روز به شهرری بیایید، برج طغرل، دژ رشکان و ... اداره امور خیریه و اوقاف کشور پول زیادی دارد، اما این پول گویا نباید به نفع تاریخ و هویت استفاده شود. طرحهایی به تصویب میرسد که عموما بدون هماهنگی با کارشناسان میراثفرهنگی است، خوب نتیجه این تصمیمگیریها را هم که میبینید، حال گورستان ابنبابویه و امامزاده عبدالله بسیار بد است. هر روز یک تغییری اتفاق میافتد. هر بار شمایلش متفاوت از گذشته میشود.»
اینها را احمد ابوحمزه، ریشناس و استاد تاریخ میگوید و به گذشته نقب میزند، به روزهایی که شرکت پیمانکاری دو مناره بر سر در گورستان ابنبابویه ساخت: «به مسئول طرح گفتم چرا دو مناره اینجا زدید؟ گفت؛ خوشمان آمد مناره زدیم. برایش توضیح دادم، ما در شهرری از دوران ناصرالدین شاه تا به امروز، جز مقبره حرم آستان حضرت عبدالعظیم، بقیه مساجد و امامزادهها تنها یک مناره داشتهاند. شما سنت و تاریخ شهرری را شکستید. شما چون این را نمیدانستید این کار را کردید. تازه این منارهها هیچ کاربردی هم ندارد. آن مسئول از من عذرخواهی کرد، گفت ما تحقیق نکرده بودیم. بیشتر طرحهایی که اجرا میشوند، این مشکل را دارند، بیهدف و بدون بررسی اجرا میشوند.»
هر شهری هویت خود را دارد. مردم ری تا امروز هویت خودشان را حفظ کردهاند. نحوه برخورد و رفتارشان مختص خودشان است، اما ابوحمزه میگوید که اعتقاد دارم دستی به عمد میخواهد این تفاوتها را از بین ببرد، در غیر این صورت چرا باید آرامستانهای شهرری به شکل قبرستانهای آمریکایی دربیاید؟ هزارو400سال است که قبرها بالا و پایین بودند و مردم مشکل نداشتند. همه راضی بودند. چطور شد که بالا و پایین بودن قبرها برای ما ناگهان شد معضل؟
او از تخریب قبر خلیل ملکی در گورستان فیروزآبادی هم که بهتازگی اتفاق افتاده، میگوید: «ببینید یک نمونه هم شکستن و از بین بردن این قبر است. گویی قرار است رد پای تاریخ در شهرری پاک شود. من این شکل برخورد را عمدی میدانم. عادینیست. سیستم غربی دارد گذشته ما را از بین میبرد.»
شورای شهر هم آمد و آب از آب تکان نخورد
بیستوهفت سال است که دوستداران میراث فرهنگی و رسانهها دارند فریاد میزنند گورستانی که در فهرست آثار ملی ثبت است و بسیاری از بزرگان این مرز و بوم در آن به خاک سپرده شدهاند، ویران نکنید. اما این روند همچنان ادامه دارد. هنوز گفتههای ارژنگ امیرفضلی، بازیگر سینما در شبکههای اجتماعی وجود دارد که در گورستان امامزاده عبدالله ایستاده و فریاد میزند که بیش از این گورستانهای تاریخی را تخریب نکنید. بعد از آن بود که بسیاری از مردمی که اجدادشان در این گورستانها دفن بودند، تلاش کردند که وکیل بگیرند و از متولیان امامزاده عبدالله و ابنبابویه شکایت کنند، اما این فریادها هم به جایی نرسید.
در تمام این مدت، وزارت میراثفرهنگی که مسئولیت نظارت بر طرحهای اجرایی این گورستان را طبق قوانین جمهوری اسلامی برعهده دارد، سکوت کرده و هر بار سراغ مسئولان میراث میرویم جز عجز در برابر انجام وظایفشان پاسخی دریافت نمیکنیم.
امسال بالاخره تلاشهای مردم و رسانهها باعث و بانی این شد که اعضای شورای شهر تهران به تخریبهای ابنبابویه واکنش نشاندهند. حجت نظری، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران به اخبار منتشرشده درباره تخریب قبرستان ابن بابویه به رسانهها میگوید: «عمدتا نگاه حاکم بر ساماندهی و یکپارچهسازی آرامستانها، غیرفرهنگی است و مسئولان بیشتر به دنبال فعالیت عمرانی هستند تا احیای هویت.»
او افسوس هم به حال شرایط این گورستان میخورد که نگاه حاکم بر این قبرستان یا کلا برخی آرامستانهای واجد ارزش تاریخی به جای آنکه رویکرد فرهنگی باشد، عمدتا کالبدی و خشن است و توضیح میدهد که تا چند سال قبل شاهد اتفاقی مشابه در محدوده امامزاده عبدالله در شهرری بودیم که با ورود بهموقع شورای شهر تهران و سازمان میراث فرهنگی شهر تهران از خسارت و تخریب بیشتر به محدوده امامزاده جلوگیری شد. در مورد وضع آرامستان ابن بابویه توجه به این نکته ضروری است که براساس قانون، مدیریت آرامستانها برعهده شهرداریهاست، اما برخی قبرستانها همچون ابن بابویه در اختیار سازمان اوقاف هستند که مشکلاتی ازجمله چگونگی ساماندهی را رقم میزند.
بعد از این گفتهها بود که سی تیرماه به یاد شهدای این روز چند نفر از اعضای شورای شهر راهی شهرری شدند و به دیدار گورستان ابنبابویه رفتند.
حسن خلیلآبادی، عضو شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش در این روز از مراتب برجسته تاریخ نهضت ملی یاد کرد که در آن روز همه مردم بدون جهتگیری سیاسی خاصی به میدان آمدند، از دولت ملی حمایت و حکومت شاهنشاهی را مجبور کردند مجددا دولت مصدق را بپذیرد و دولت مردمی را به روی کار بازگرداند. ملت ایران با هوشمندی، اتحاد و یکپارچگی در برابر ظلم ایستادند و پس از آن در ادامه استعمار و استبداد که به دنبال تفرقه در جامعه بود، منجر به کودتای بیستوهشتم مرداد و ثبت این روز در تاریخ شد.
رئیس شورای اسلامی شهرری با اشاره به اینکه ۲۵شهید این روز در شهرری دفن شدهاند، تأکید کرد: «امیدواریم شهدایی که ما یادشان را گرامی داشتیم و باعث اتحاد شدند، الگویی باشند تا ما اتحاد و همبستگی را از دست ندهیم.»
خلیلآبادی تصریح کرد: «در شورای شهر تهران هر دو سال بودجهای را برای آرامستانهای تهران در نظر گرفتیم که کمکی به اوقاف در این زمینه باشد، اما براساس گفتههای مسئولان اوقاف این بودجه تاکنون پرداخت نشده است که باید این موضوع پیگیری شود.»
البته با توجه به این صحبتهای آقای خلیلآبادی هنوز برای بسیاری جای سوال است که آرامستانهایی که هر دو سال بودجه دارند با توجه به این شرایط آشفته باز هم باید پول به اوقاف پرداخت شود؟! آیا بهتر نیست که راهی برای ساماندهی از سوی خود شهرداری پیدا شود. شاید این بار کارشناسان با توجه به هویت تاریخی اقدام به ساماندهی این گورستان تاریخی بکنند تا شاید قبرهای آواره و سرگردان و بیسامان حسین فاطمی، غلامرضا تختی، رحیم مؤذنزاده اردبیلی، علیاکبر دهخدا، ابوالقاسم فلسفی، محمدعلی فروغی، میرزاده عشقی، هادی اسلامی، غلامرضا اصفهانی، احمد هاشمی و بسیاری از بزرگان دیگر از آیندهای تاریک و بیهویت نجات پیدا کنند.
تغییر قبر خلاف شرع است
محمد ترکمان، پژوهشگر پیشکسوت تاریخ اما دلش خون است. او یاد میکند از بسیاری گورستانهای تاریخی در جهان که سروسامانی دارند و مقصدی برای گردشگری به شمار میروند: «شما بروید پانتئون پاریس را ببینید که چقدر بازدیدکننده دارد. در آنجا اصلا طرحی برای همسانسازی دیده نمیشود. خداوند همه آدمها را همشکل و همقدر نیافریده است، اما متاسفانه برخی میخواهند همه را در یک قالب بریزند، نهتنها زندگی و خورد و خورک مردم را حتی قبرهایشان را.»
ترکمان از گورستانهای دیگر تهران هم میگوید، از باغ طوطی آستان حضرت عبدالعظیم، از ظهیرالسلام دربند، از امامزاده صالح تجریش و امامزاده عبدالله شهرری: «همه این گورستانهای تاریخی دارای هویت بودند، اما از هویت آنها امروز چه مانده است؟ من واقعا نمیدانم و این روش را نمیفهمم! من پیش از دوران کرونا سفری به نورنبرگ آلمان رفتم. در آنجا قبرستانها محل بازدید تورهای بسیاری است. حتی در میان شهر وسایل نقلیهای را هماهنگ کردند که گردشگران بتوانند به دیدن گورستانهای تاریخی بروند. حتی در آنجا هم قبرها مختلف و متکثر بودند و هر کدام هویت خودشان را داشتند.»
حفاظت از گورستانهای تاریخی در بسیاری از کشورهایی که تاریخ و هویت دارند، رایج است، مگر اینکه خلاف این صادق باشد: «نمیدانم چه کسانی این فجایع را انجام دادند. این تفکر ایرانی نیست. امامزادهها و گورستانها همواره برای ما مقدس بودند. این هویت از مردم گرفته شده است. خیلی از بزرگان اینجا زندگیکردند. این سنت اسلامی نیست. در سنت اسلامی انسانها ارزش دارند. اگر گورستانهای ما تخریب شوند، نسل جدید دچار آلزایمر فرهنگی میشود. این مهم را نباید فراموش کنیم.»
حمیدرضا حسینی پژوهشگر و روزنامهنگار
درباره تخریبی که این روزها در گورستان ابنبابویه و گورستانهای تاریخی شهرهای دیگر اتفاق میافتد، به چند نکته میتوان اشاره کرد؛ اول اینکه متأسفانه بسیاری از افرادی که در حوزه مدیریت شهری فعالیت میکنند، آگاهی چندانی درباره تاریخ و هویت شهری مثل تهران ندارند. نه اینکه بخواهند با غرضورزی کاری را انجام دهند، بلکه گاهی نیتشان خیر است اما چون دانش و تجربه لازم در این حوزهها را ندارند، بیتوجهی یا خرابکاری میکنند.
نکته دیگر اینکه اگرچه میتوان ردی از موضوعات هویت شهری و میراث فرهنگی را در قوانین مدیریت شهری دید اما به نظر میرسد که آنچنان هم صراحت قانونی ندارد و بسیاری از مواقع مدیران شهری اینطور استنباط میکنند که این موارد فقط به عهده میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری است؛ مثلا در حوزه میوه و ترهبار شهرداری تهران سالهاست که ورود جدی داشته و بازار میوه و ترهبار ایجاد کرده و یک پای اقتصادی شهری در این حوزه همین میادین میوه و ترهبار هستند. این درحالی است که از نخستین قوانینی که در شهرداری نوشته شده، این است که شهرداری مسئولیت دارد درحوزه تأمین ارزاق عمومی فعالیت کند و شهرداری هم بر این مبنا عمل کرده است. اما به نظر میرسد که این مسأله درباره میراث فرهنگی وجود ندارد. نکته بعدی این است که مدیریت شهری در ایران دچار روزمرگی است، خصوصا در شهری مثل تهران. یعنی اینقدر مشکلات و مسائل مختلف وجود دارد که به حوزه میراث فرهنگی نمیرسد. مدیریت شهری بیشتر به مسائل فوری مانند سد معبر، ترافیک و... توجه میکند و در نتیجه خیلی میراث فرهنگی را جدی نمیگیرد. نکته بعدی این است که اگر هم بخواهند توجهی به میراث فرهنگی داشته باشند، به لایههای عمیق میراث فرهنگی توجه نمیکنند. وقتی عمارت تاریخی زیبا را میبینند، فورا متوجه میشوند که این بنا دارای ارزش است و باید حفظ و حراست شود اما وقتی به لایههای عمیقتر میرسند مثل گورستانها و مکان رویدادها، مدیریت شهری نمیتواند نفوذ کند و از آن سر دربیاورد و به همین دلیل است که ارزش گورستانها آنچنان که باید در ایران جدی گرفته نمیشود.
نکته دیگر که منجر به بیتوجهی به قبرستان ابنبابویه شده، بحث انقطاع تاریخی است که ما با آن مواجه هستیم. قبرستانی مانند ابنبابویه عمدتا مربوط به دوران قاجاریه و پهلوی است، عمده کسانی که در آن دفن هستند، از چهرههای برجسته آن دوران بودند اما به نظر میرسد که انگیزه چندانی برای حفاظت از قبور آن دوره وجود ندارد. به نوعی روی قبرها ارزشگذاری میشود، درحالی که قبر هر فردی در تاریخ چه خوب یا بد، یک سند تاریخی است و روی این حساب ما باید آن را حفظ و حراست کنیم.
درباره اینکه برای جلوگیری از این تخریبها چه باید کنیم، هم چند نکته قابل تأمل است. قوانینی که درحال حاضر در حوزه میراث فرهنگی وجود دارد، قوانین مندرسی هستند. قانون حفظ آثار ملی ایران مربوط به دوره رضاشاه است. هر چقدر هم بگوییم که این قانون خوب نوشته شده است، به هرحال متعلق به چند دوره قبل است و باید بهروز شود. اما متأسفانه در شرایط فعلی اینقدر کشور ما دچار بحران است و اینقدر نیازهای مختلف فوریت پیدا کرده که دیگر نمیتوان رفت سراغ این مسائل.
اکنون به تصمیمهای مجلس نگاه کنید، عمدتا مسائل اقتصادی است. یا مثلا وزارت میراث فرهنگی طبق قانونی متولی این حوزه است، اگر خودش هم نیاز نباشد که به این حوزه ورود کند، باید بر اقداماتی که دیگر حوزهها انجام میدهند، نظارت کند. وزارت میراث فرهنگی اما اکنون ناکارآمد است. یک جنبه آن این است که برخی مدیران این وزارتخانه دانش و تجربه کافی ندارند، بحث بعدی این است که مجموعه اختیارات و اعتباراتی که در اختیار وزارتخانه قرار میگیرد، کافی نیست، به همین دلیل وزارتخانه ناکارآمد است. سالهاست که این وزارتخانه با تمام امکانی که جنبه وقفی دارند، مشکل دارد؛ یعنی اوقاف یا متولیان کاری انجام میدهند که خلاف قوانین میراث فرهنگی است. وزارتخانه در این مسیر همیشه موردی عمل کرده و هیچگاه نتوانسته به یک توافق یا قرار مشخصی برسد که این مسائل حل شود، عمدتا هم وزارت میراث فرهنگی حساسیتی به این مسائل ندارد. اگر هم مثل ماجرای اخیر گمشدن آلبوم ناصری واکنشی نشان میدهد، به دلیل فشار رسانههاست.
شهروند
تگ ها
گورستان قبرستان سنگقبر شهدای سیتیر مصدق ابنبابویه بهزاد مینیاتوریست میرزاده عشقی تخریب سنگقبر میراثفرهنگی باغ مشاهیر امامزاده عبدالله باغ طوطی امامزاده صالح تجریش گورستان ظهیرالسلام